http://www.ParsiBlog.com/PhotoAlbum/foroozantarin/9ad02cc3ef7ac5aa225adebcee7e925d.jpg
مردم را روزگارى رسد که در آن از قرآن جز نشاندن نماند و از اسلام جز نام آن . در آن روزگار بناى مسجدهاى آنان از بنیان آبادان است و از رستگارى ویران . ساکنان و سازندگان آن مسجدها بدترین مردم زمینند ، فتنه از آنان خیزد و خطا به آنان درآویزد . آن که از فتنه به کنار ماند بدان بازش گردانند ، و آن که از آن پس افتد به سویش برانند . خداى تعالى فرماید : به خود سوگند ، بر آنان فتنه‏اى بگمارم که بردبار در آن سرگردان ماند و چنین کرده است ، و ما از خدا مى‏خواهیم از لغزش غفلت درگذرد . [نهج البلاغه]

هرچه باشد آن نیست!

ارسال‌کننده : احمد فروزان در : 91/9/22 3:6 صبح

چنان دل کندم از دنیا که شکلم شکل تنهاییست

هر نبرد،بی پیکار

هر سلامی دشنام

هر خوش آمد؛ خواهش

هر نفس بی رویا

هرمعما گویا

هر حریق ،نی سوزان

هر حریفی ترسان

هر سعادت آزار!!

هر تباهی آباد

هر غریبی مغلوب

هر اسیری مسرور

هرزبانی لال است،هر بیانی مسکوت

هر هوایی خفقان...

بوی نا می آید!!!از سزایی آباد

......................

مرده در تنهایی آنکه گفت آزاد است...

م.ب




کلمات کلیدی :